جهان قرنهاست که زیر سلطهی سرمایهداری ابراهیمی بوده است. ترکیبی از نظام اقتصادی غرب و تفکر پول-خدایی ابراهیمی. در حالی که اروپا بعد از پایان دوران زمینداری و در سایهی تحولات علمی و صنعتی در پی ترقی اقتصادی بود، ابراهیمیون کنترل آن را به دست گرفتند و آن را تبدیل به نظام سودمحور و ضد بشری «سرمایهداری ابراهیمی» کردند، نظامی که در آن، با زیر پا گذاشتن تمام معیارهای اخلاقی و انسانی، کسب سود و درآمد از راههای کاذب در کنار تلاش واقعی برای تولید کالا و خدمات پابهپا پیش رفتند. اما به تدریج و در طی نیمهی دوم قرن بیست و بعد بیست و یکم، خصلت سودزایی کاذب بر درآمدزایی واقعی غلبه کرد. این امر سبب شد که بخش غیرتولیدی سرمایهداری تبدیل به فعالیت اصلی آن شود. اتفاقی که سبب تولید تریلیونها دلار ثروت در دست ابراهیمیون حاکم بر سیستم سرمایهداری شد و به آنها اجازه داد که نظام فکری و رفتاری تازهای را در جهان سوار کنند. دنیای پوچ، پر از ستم و جنایت، بیغیرت و ابله کنونی، که پس از فروپاشی اخلاقی و انسانی اینک به سوی فروپاشی اقلیمی خود میرود، دستپخت این عملیات ابراهیمی است.
بحران سرمایهداری از نوع ابراهیمی
در حال حاضر اما، پس از پشت سر گذاشتن ناقص بحران 2007 و باقی ماندن ریشههای آن در دل سیستم، بساط سرمایهداری ابراهیمی با یک مشکل فنی برخورد کرده است. تهی شدن جهان از منابع لازم برای نگه داشتن سطح سودزایی مالی به مثابه قبل. این واقعیت، بخشی از سرمایهداری را -که در حال حاضر ترامپ نمایندگی میکند- به میدان آورده تا به قول خود، یک تصحیح ساختاری در آن به عمل آورند. این جناح از سرمایهداری با علم بر ناممکن بودن بقای سیستم از طریق درآمد کاذب و از طریق پولبازی ابراهیمی، در صدد است که وجه متعارف فعالیت اقتصادی و واقعیت مادی سرمایهداری، یعنی تولید کالا و خدمات را، تقویت کرده و افزایش دهد.
این دو حوزهی مالی و صنعتی از دیرباز با هم در تضاد بودهاند و درصدد مهار یکدیگر. اینک که حوزهی مالی به بنبستی جدی رسیده است، حوزهی صنعتی تهاجم خود را برای بازپس گرفتن فرمان اقتصاد و تبدیل آن به یک اقتصاد تولیدی کمابیش متعارف آغاز کرده است. این تضادی است که به آسانی حلشدنی نیست. ابراهیمیون قرار است دیگر مفت صاحب پول و ثروت نشده و برای به دست آوردن آن مجبور به کار و زحمت و تولید شوند. آنها البته که این را نمیپسندند. به همین دلیل، به هم زدن سیستم و کشیدن جهان به سوی جنگ و آشوب، بهترین راه فرار آنها از این واقعیت جدیدی است که ترامپ و گرایشی که او نمایندگی میکند در حال شکل دادن هستند. زیر سؤال رفتن منابع کسب درآمد از طریق چرخش پول کاذب میتواند بساط بیش از نیمی از سرمایهداران روی زمین را به هم بزند.
اسرائیل در قلب این جبههی ابراهیمون برای تسلط بر سیارهی زمین و نابودسازی غیرخودیها قرار دارد. آنها بر آن هستند که با کشاندن آمریکا به یک جنگ مستقیم با ایران، تمامی شانسی را که کشورهای عرب در قالب معاملات تریلیون دلاری با آمریکا در حال به دست آوردن هستند از میان برند و با به خاک و خون کشیدن خاورمیانه شرایط تشکیل اسرائیل بزرگ را که ایدهای جهنمی، خبیثانه و غیرواقعی است اجرا کنند. این بیماران روانی تصور میکنند که برای آن که آنها باشند کل بشریت نباید باشد.
تلاش برای دگرش سرمایهداری
این گذر از سرمایهداری مالی انگلی به سرمایهداری تولیدی صنعتی به هیچ وجه کار آسانی نیست؛ به زعم برخی حتی ممکن نیست، چرا که کاهش منابع طبیعی برای تامین مواد خام تولیدگری و نیز ظرفیت اقلیمی زمین برای تحمل آلودگیهای آب و هوایی ناشی از آن جای پرسش جدی دارد. در نبود این ظرفیتها، جهان با واقعیت بنبست سرمایهداری مواجه خواهد شد. شرایطی که در آن، سرمایهداری ابراهیمی بلایی بر سر بشریت و سیارهی آنها آورده است که دیگر نه میتوان به پولسازی کاذب مالی پرداخت و نه به کسب درآمد از طریق تولید صنعتی. به عبارت دیگر، کرهی زمین دیگر ظرفیت تامین منابع مادی برای چرخش چرخ تولید در نظام سرمایهداری را ندارد.
در چنین شرایطی یک بحران عظیم اقتصاد سرمایهداری و تابع آن اقتصاد جهانی را شامل خواهد شد و دنیا به سوی یک موقعیت سخت و خطرناک پیش خواهد رفت. برای سنجش احتمال حرکت به آن سوی، برخی از شاخصها را بررسی کنیم:
۱) جنگ روسیه و اوکراین: ادامهی جنگ به معنای حرکت به سوی بحرانزایی مطلوب ابراهیمیون و پایان آن، حکایتگر موفقیتی برای جناح سرمایهداری تولیدی-صنعتی خواهد بود. موضوعی که کار را برای بخش ابراهیمی سیستم جهانی سخت خواهد کرد. دلیل اصرار زیلنسکی صهیونیست بر ادامهی جنگ، تامین منافع جناح ابراهیمی سرمایهداری میباشد. اصرار ترامپ برای استقرار آتشبس و صلح میان روسیه و اوکراین نیز از همین ناشی میشود که بدون آن، هدایت اقتصاد جهانی به سوی تولید صنعتی بسیار دشوار خواهد شد. ادغام این دو کشور در اقتصاد نوین جهانی با سبک و سیاق تولید لازم و ضروری است. جنگ برای اقتصادی که میخواهد با تولید و سازندگی پول بسازد بسیار مضر است.
۲) جنگ در نوار غزه و سرنوشت فلسطین: این آن موضوعی است که اسرائیل به عنوان نماد جبههی ابراهیمی حاکم بر سرمایهداری می خواهد از آن برای ساختن مدلی در جهت اشغالگری، نسلکشی و ساختن اسرائیل بزرگ و حکومت جهانی یهود استفاده کند. بخش ابراهیمی سرمایهداری که ماشین تامین مالی این پروژهی ضد بشری و ضد عقلانی صهیونیستی است نگران است که با خوابیدن جنگ در نوار غزه، موتور محرکهی پروژهی اسرائیل بزرگ خاموش شود و اسرائیل در مجموعهای از بحرانهای بیسابقهی تاریخی داخلی و بینالمللی پیش رود. امپراتوری صهیونیسم در نقطهی حساس و سرنوشتسازی قرار دارد: یا موفق به راه انداختن جنگ سراسری در خاورمیانه میشود و یا باید آماده سرکشیدن جام زهر باشد. آن چه هم اکنون در منطقه در حال رخ دادن است همگی به ضرر صهیونیسم ضد بشر میباشد: سفر ترامپ به خاورمیانه و قراردادهای کلان با سه کشور عرب که جایگاه آنها را به طور مقطعی هم که شده در مقامی مهمتر از اسرائیل پرضرر برای آمریکا قرار میدهد از یک سو و برداشتن تحریمهای سوریه برای بازسازی این کشور از سوی دیگر دو خبر بسیار بد برای صهیونیستها بودهاند. از آن سوی، احتمال یک توافق میان ایران و آمریکا میتواند کابوسی برای نتانیاهو و تیم جنگطلب وی باشد. به همین دلیل، باید از این موجودات ضد بشر و غیرعقلانی منتظر یک واکنش عصبی باشیم. قتل عام تمامی ساکنان غزه و نیز بمباران مراکز هستهای ایران بخشی از واکنشهای دیوانهوار صهیونیسم خواهد بود.
۳) آتشبس هند و پاکستان: این امر بسیار مثبت و مانع از بروز جنگ اتمی میان این دو کشور شده است. در سایهی این جنگ مشخص شد هند کشوری بسیار شکننده است که قادر به دفاع از خود نیست و از آن طرف معلوم گشت که چین قادر است با ارائهی حمایت تسلیحاتی خود از یک کشور مثل پاکستان، آن را به پیروز میدان جنگ بدل سازد. اینک بساط حکومت شبهصهیونیست هند نیز زیر سؤال رفته است. سقوط مودی و باند افراطی ناسیونالیست هندوی او میتواند هند را برای مدتی کوتاه در مسیر دستاندازی سخت و خطرناک از حیث سیاسی و اقتصادی قرار دهد، اما از آن سوی، جایگزینی وی با نیروهای معتدلتر، آرامش را به شبه قارهی هند باز خواهد گرداند. ادغام هند در بخش تولیدی سرمایهداری یک ضرورت است.
۴) خاورمیانه، قطب جدید اقتصادی جهان: در صورتی که روند قضایا به سمتی شکل گیرد که بخش ابراهیمی سرمایهداری از طریق اسرائیل نتواند آن را به خطر بیاندازد، قابل پیشبینی است که رشد بیسابقهی اقتصادی کشورهای عرب منطقه به همراه یک ایران به توافق رسیده با آمریکا و یک پاکستان تقویت شده از طریق جنگ بتواند این منطقه را به پرتحرکترین حوزهی اقتصادی جهان تبدیل سازد. به همین دلیل، روسیه نیز تلاش خواهد کرد در کنار آمریکا و چین که بازیگران اصلی اقتصادی در این منطقه هستند خود را از جنگ اوکراین با حداقلی از پیروزی بیرون بکشد تا از این مرکز اقتصادی در حال شکلگیری در خاورمیانه بیرون نماند.
استقرار صلح در خاورمیانه همزمان با این چرخش مهم در بطن اقتصاد سرمایهداری میتواند اسرائیل را به عنوان مرکز شرارت سیارهی زمین خنثی ساخته و به حاشیه براند. رهبر اپوزیسیون دولت کنونی نتانیاهو، یائیر لاپید، اظهار کرده است که «جهان شاهد است چگونه عربستان سعودی جایگزین اسرائیل به عنوان متحد آمریکا شد». این که دست و دلبازی تریلیون دلاری اعراب بتواند آنها را از شرارت اسرائیل در امان بداند امریست که خواهیم دید، ولی از این پس سیستم باجخواهی آمریکا برای حمایت و حفاظت از آنها در مقابل سگ درندهی اسرائیل سوار شده است. حتی اگر توافقی هم با ایران باشد بر همین مبناست: ترساندن کشورها برای کشاندن آنها به پای حراج منابع اقتصادی خود در مقابل آمریکا.
فاجعه برای اسرائیل
اما حتی اگر در همین حد قرار باشد صلح و آرامشی موقت بر جهان حاکم شود، نتیجهی آن این خواهد بود که بخش جنگطلب سرمایهداری یعنی صهیونیسم و مافیای حامی آن دستخوش تنش میشوند. در واقع، اگر چنین رخدادی تحقق یابد و اسرائیل و صهیونیسم به حاشیه کشیده شوند میتوان امیدوار بود که سرمایهداری تا حد خود را از چنگ ابراهیمیون بیرون کشد و جهان فرصت بازنگری در عملکردهای پلید و تخریبگر این جماعت را پیدا کند. امری که مصادف با یافتن راهکارهایی برای ختثیسازی درازمدت خطر محو بشریت و حیات در سیارهی زمین توسط صهیونیسم اسرائیل خواهد شد.
هنوز از آن جا بسیار دور هستیم و نیاز به تلاش فراوانی است تا به آن نقطه برسیم. مردم مظلوم نوار غزه با گوشت و پوست خود و جان عزیزانشان سرانجام ماهیت ضد انسانی این موجودات را به کل بشریت نشان دادند و از این طریق راهی باز کردند که تحولات جهانی بتواند سمت و مسیر درست بیابد: خنثیسازی دشمنان بشریت از صحنهی سیاست و اقتصاد. آیا ترامپ قرار است در این میان نقش مهمی ایفاء کند؟ آیا به وی فرصت آن را خواهند داد و یا اسرائیل سرنوشت جان اف کندی یا چیزی شبیه به آن را نصیب وی خواهد ساخت؟
اسرائیل در صورت نیافتن راه حلی برای افروختن آتش جنگ هیچ چاره ای ندارد جز آن که شاهد فروپاشی نظام صهیونیستی درون خود باشد. پس از آن است که فلسطینیها باید تصمیم بگیرند آیا میخواهند جمعیت باقیمانده اسرائیل را در یک کشور فلسطین آزاد و متحد جای دهند یا خیر.
در دوران حساسی به سر میبریم. شاید در حساسترین دوران تاریخ بشر. از این جا به بعد است که باید دید، آیا به واسطهی زمینگیر شدن صهیونیسم، جهان باقی میماند یا به واسطهی زمین گیر شدن جهان، حیات بشر در زمین توسط صهیونیسم از بین میرود.
آیندهی ایران
در این میان باید آمادهی تحولاتی بزرگ در ایران باشیم. اگر اسرائیل به ایران حملهی نظامی نکند و جنگ بزرگ خاورمیانه و نابودساز بشریت را کلید نزند، قابل پیشبینی است که رژیم در بنبست جمهوری اسلامی که نخواسته است تسلیم ارادهی ملت ایران شود باید در مقابل آمریکای ترامپ تسلیم شود و تن به جراحیهای بسیار دردآور در درون خود دهد. حذف تدریجی سپاه و ادغام آن در ارتش و به حاشیه رانده شدن باند آخوند و بسیجی عقبافتاده جزیی از ضروریات روند پا برجا ماندن طبقهی حاکم است. طبقهی حاکم باید حاکمیت کنونی را فدا کند تا بماند و این در دستور کار اوست. این البته به نبرد قدرت در درون نظام آخوندی-سپاهی-بازاری دامن خواهد زد، اما همین نبرد آنها را ضعیفتر و برای حذف آمادهتر میسازد.
میماند که در این میان نیروهای مردمی و ملی از فرصت استفاده کنند و از همین حالا به فکر تشکلیابی باشند. نیاز به سازماندهی وسیع داریم تا کار خلع قدرت از رژیم به زانو درآمده را تدارک ببینیم. تشکلهای از نوع مختلف: سازمانهای مردمنهاد (سمنها) در حوزههای گوناگون از جمله زیستمحیطی، اجتماعی، فرهنگی، هنری، حقوق بشری و امثال آن، تعاونیهای مردمی برای فعالیت جمعی در حوزههای اقتصادی و تولیدی، سندیکاهای دانشجویی و دانشآموزی، اتحادیههای کارگری و صنفی، سازمانها و احزاب سیاسی، رسانههای مستقل و امثال آن.
فراموش نکنیم فرصتها همیشه وجود دارند، اما آمادگی و اراده برای بهرهبرداری از آنهاست که تعیین میکند شانسی برای بهبود اوضاع خواهیم داشت یا نه. تنها در صورت سازمانیافته بودن و برنامه و طرح و رهبری داشتن است که میتوانیم موفق به بازپسگیری قدرت در دست ملت شویم.
برای همهی سناریوها خود را آماده کنیم، بهترین و بدترین. انفعال برای هیچ یک از این دو فایدهای ندارد.#
_________________________________________
برای دنبال کردن برنامه های تحلیلی نویسنده به وبسایت تلویزیون دیدگاه مراجعه کنید: www.didgah.tv
جهت اطلاع از نظریهی «بینهایتگرایی» به این کتاب مراجعه کنید:
«بینهایت گرایی: نظریهی فلسفی برای تغییر» www.ilcpbook.com
ایکس (توییتر) :@KoroshErfani
مقالات مرتبط
در همین مورد