اخبار

ضرورت «هویت طبقاتی» برای جنبش ⁩

جنبش زن، زندگی، آزادی می‌رود تا در سال ۱۴۰۲ برای تبدیل شدن به یک حرکت قابل توجه چالش‌های مختلفی را ملاقات کند. در این زمینه تجارب روند طی شده‌ی آن در سال ۱۴۰۱ باید به عنوان آموزش مورد استفاده قرار گیرد. از جمله این که

۱. جنبش باید به یک هدف روشن داشته باشد.

۲. برای رسیدن به هدف نیاز به استراتژی (نقشه‌ی راه) دارد.

۳. برای پیاده کردن استراتژی می‌بایست از سازماندهی برخوردار باشد و سرانجام این که

۴. نیاز به مدیریت کلی جنبش یا همان رهبری دارد.

در سالی که گذشت جنبش از برخی از این عوامل -و آن هم به صورت جزیی- برخوردار بود. اما کمبودهایی بارز اجازه نداد که به ثمر بنشیند. این سرنوشت، در صورت بقای آن منطق، در سال جدید نیز در انتظار اوست. بنابراین، باید به فکر رفع این نقص‌های آشکار بود تا امید به پیروزی بر اساس یک واقعیت عینی جا بیافتد.

تا این جا جنبش مهسا موفق به تسخیر یکی از خاکریزهای دشمن آخوندی شده است: حجاب اجباری. البته این موفقیتی است که باید با چنگ و دندان و با پرداخت هزینه‌ی لازم آن حفظ شود. حفظ و نهادینه کردن حجاب اختیاری معادل پیروزی نخست و زمینه و برنامه ریزی برای تسخیر سنگر دوم دشمن ضد ایرانی خواهد بود.

اما در عین حال، آن چه از شرایط عمومی کشور از همین هفته‌های اول سال بر می‌آید حکایت از آن دارد که در کنار جنبش زن، زندگی، آزادی، خط جدید اعتراض گری با ماهیت معیشتی، اقتصادی و صنفی نیز ترسیم خواهد شد. اینک باید دید که چگونه می‌توان به نحو هوشمندانه‌ای یک «جنبشِ در جریان» را با یک «جنبشِ در حال ظهور» پیوند زد و از آن یک «جنبش ملی» ساخت.

اهمیت هویت اجتماعی

در این زمینه علاوه بر جزییات فنی مربوط به کار سازمان یافته و مدیریت که باید توسط فعالان هر دو نوع جنبش شکل گیرد، لازم است یک عامل کلی تر و مهم تر مد نظر قرار گیرد و آن «هویت اجتماعی» یا به قول برخی، «هویت طبقاتی» یک جنبش گسترده تر می‌باشد. برای بررسی این عامل با چند گزاره آغاز کنیم که در دل تجربه‌های متعدد تاریخی در ایران و سایر کشورها مندرج بوده، بررسی و تدوین شده است:

۱. جنبش‌های اعتراضی فاقد هویت اجتماعی یا ره به پیروزی نمی‌برند یا اگر ببرند با دست آوردهای سازنده‌ای مواجه نخواهند شد. (مثال‌های پایین)

۲. هویت اجتماعی حرکت‌های اعتراض در دل یک جامعه‌ی قربانی فقر و فساد و فاصله‌ی طبقاتی به طورعمده «هویت طبقاتی» است.

۳. هر جنبشی که «هویت طبقاتی» مشخصی داشته باشد می‌تواند هدف و استراتژی روشنی نیز کسب کند و به این واسطه، قابل سازماندهی و مدیریت (رهبری) باشد.

به این ترتیب می‌توان دریافت، به محض آن که جنبشی می‌خواهد با دغدغه‌ی ایجاد «اتحاد گسترده» خود را از این هویت یابی اجتماعی-طبقاتی محدود خلاص کند می‌تواند ره به ناکجا آباد ببرد. البته بد نیست متذکر شویم که چنین جنبش هایی شانس پیروزی دارند، اما نتایج بعدی آنها به راستی شکل گرا، سطحی و تاسف بار هستند. به طور مثال، جنبش کسب استقلال هند به رهبری گاندی در یک قالب «فراطبقاتی!» موفق به بیرون راندن استعمار بریتانیا شد، حتی یک دمکراسی متعارف را در این کشور مستقر ساخت؛ اما کیست که نداند یکی از عریان ترین ساختارهای طبقاتی-کاستی هنوز در آن کشور پابرجاست و صدها میلیون شهروند هندی در وضعیت اقتصادی و معیشتی اسف بار زیست می‌کنند؟ به همین ترتیب، در آفریقای جنوبی مبارزه‌ی به رهبری ماندلا موفق به پایان بخشیدن به رژیم آپارتاید شد، اما باز هم آن جا ردِّ فقر گسترده‌ی سیاهان و حفظ فاصله‌های عظیم طبقاتی را بعد از سی سال حکومت سیاهان می‌بینیم. انقلاب سال ۵۷ ایران نیز با همین دور زدن شناسنامه‌ی طبقاتی و قراردادن کاخ نشین و کوخ نشین در کنار هم، موفق به پایین کشیدن رژیم سلطنتی شد، اما می‌بینیم که جهنم نابرابری و غارت و استثمار و ستم آخوندی-پاسداری-بازاری جایگزین آن شد. تونس، آخرین نمونه از این الگوی فاجعه بار حرکت‌های فاقد هویت طبقاتی بود که به بازگشت اسلام گرایی و حفظ کامل ساختار طبقاتی دوران پیش از سرنگونی رژیم بن علی انجامیده است. در تمام این موارد شاهد نمونه‌های بارز «دولت علیه انقلاب» در دوران بعد از پیروزی هستیم.

به این ترتیب تردید نکنیم که هر جا یک جنبش گسترده و ملی بدون روشن کردن چارچوب‌های اجتماعی معین خود به پیروزی رسیده است، در نهایت، در حد یک جا به جایی قدرت سیاسی و حفظ زیربناهای ستم آفرین بوده و نه بیشتر. ساختار طبقاتی جامعه به طور معمول یا دست نمی‌خورد و یا خصلت‌های ظلم اجتماعی در آن با آب و رنگ «انقلابی»، «مردمی» و «مستضعف گرا» تشدید می‌شود!

استفاده از درس تاریخ

امروز هم در رابطه با جنبش زن، زندگی، آزادی و نیز حرکت‌های دیگری که ممکن است در سال جاری به ظهور برسند، ما با همین مسئله مواجهیم. دیدیم که حتی در جریان جنبش مهسا، در خارج از کشور، جریان‌های راست اپوزیسیون بلافاصله حول محور رسانه‌های انگلیسی، اسرائیلی و آمریکایی بسیج شدند، تا با عملیات محیرالعقول وکالتی منشوری، یک رهبری حافظ ساختار طبقاتی را بر سر جنبش مستقر کنند. این پروژه البته تا این جا با شکست مفتضحانه‌ای روبرو شده است لیکن بدیهی است برای ادامه‌ی تلاش‌های ماموریتی خویش، در قالب‌های جدید به صحنه باز خواهند گشت.

اما هشیار باشیم! بسیاری از دست‌ها در داخل و خارج از کشور، برای حفظ منافع طبقاتی خویش، در صددند که یا روایت جرح و تعدیل شده از نظام ضد انسانی کنونی را بزک کرده و به جای «دستآورد جنبش» به جامعه قالب کنند و یا در بدترین حالت، یک جا به جایی مدیریت شده‌ی محدود و هدفمند قدرت سیاسی را به عنوان «اوج پیروزی جنبش» به خورد مردم دهند. هر دو سناریو دارای ماهیت ضد مردمی و ضدایرانی است.

جنبش، هم برای براندازی کلیت نظام و هم برای زیر و رو ساختن ساختارهای چهارگانه‌ی سیاسی، اقتصادی، اجتماعی و فرهنگی، نیاز به «هویت طبقاتی» دارد. یعنی باید خط کشی‌های مشخصی در مورد منافع طبقاتی لایه‌های محروم و به فقر کشیده‌ی جامعه را ارائه دهد. تنها در این صورت است که می‌تواند پشتیبانی عظیم این طبقات و اقشار ستمدیده را داشته باشد و به واسطه‌ی قدرت آنها، دستگاه سرکوب و حاکمیت رژیم را جارو کند و اداره‌ی امور کشور را برای آغاز تغییراتی بنیادین به دست گیرد.

اگر این بار هم اسیر گفتمان‌های نازای «همه با همی» و «اتحاد گسترده» شویم، همان ضعف هایی که در حرکت‌های ناکام «جنبش دانشجویی ۱۸ تیر ۱۳۷۸»، «جنبش سبز ۱۳۸۸»، «خیزش دی ۱۳۹۶» و «قیام آبان ۱۳۹۸» موجبات شکست آنها را فراهم کرد، این بار نصیب جنبش ۱۴۰۲ مردم ایران خواهد شد. تجربه‌ی شش ماه مبارزه در ۱۴۰۱ و بسیج کمتر از نیم درصد از کل جمعیت ایران در آن به طور فعال، باید به ما درسی روشن و شفاف آموخته باشد.

این را می‌دانیم که به دلیل ضد تبلیغات مشترک صورت گرفته توسط رژیم اسلامی از یک سو و راست اپوزیسیون از سوی دیگر، ایده هایی مانند «خصلت طبقاتی جنبش»، «هویت طبقاتی» و امثال آن می‌تواند حساسیت هایی را در ذهن‌های فاقد دانش و مطالعه برانگیزد. اما نباید به این گونه انتقادهای بی اساس وقعی نهاد. آن چه دانش و تجربه و خرد حکم می‌کند این است که یک جنبش اجتماعی که دارای هویت طبقاتی است بسیار موفق تر عمل می‌کند تا یک جنبش فاقد هویت طبقاتی که می‌تواند ژله وار به هر سمت و سوی خطرناک و ضررآفرینی بچرخد. بالا آوردن عکس‌های جلادان خون آشامی مانند پرویز ثابتی و همراهی این شخصیت‌ها با رضا پهلوی به خوبی گویای حسابی است که دشمنان مردم ایران بر روی همین خصلت ژله‌ای جنبش باز کرده‌اند. آنها امیدوارند با مخدوش کردن هویت اجتماعی جنبش، بار دیگر شانس حرکت‌های لمپن وارانه‌ای مانند ۲۸ مرداد ۱۳۳۲ را در ایران کنونی امتحان کنند.

این درست همان معرکه‌ای است که در سال ۱۳۵۷ نیز به راه انداختند و با شعار «همه با هم» موفق شدند از رفتن انقلاب به سوی یک قطب فعال دارای خواسته‌های مشخص مدنی و مترقی فرمول شده توسط برخی لایه‌های طبقه‌ی متوسط جامعه‌ی ایران جلوگیری کنند. آنها می‌دانستند که اگر امضای طبقاتی این لایه‌ها بر جنبش اعتراضی که در آذر ۱۳۵۶ آغاز شده بود باقی بماند، هرگز نمی‌توانند آن را به قبله‌ی مطلوب لندن و تل آویو و گوادلوپ بچرخانند. بنابراین از همان دی ماه ۵۶ با وارد کردن یک قشر انگلی بی هویت؛ یعنی آخوندها، موفق شدند که مُهر طبقاتی لایه‌های مترقی طبقه‌ی متوسط را از جنبش پاک کنند و هویت کثیف آخوندی، اسلامی و عوام فریبانه‌ی «مستضعف پروری» را بر آن سوار کنند. این گونه بود که به همت بی بی سی و رادیو اسرائیل و همکاری نفوذی‌های باند پرویز ثابتی در ساواک و شبکه‌های متصل به لندن و تل آویو، «جنبش آزادیخواهی اجتماعی طبقه‌ی متوسط» در ایران به «انقلاب اسلامی امت مسلمان ایران» تبدیل شد.

در جریان این سرقت ماهیت طبقاتی جنبش، شوربختانه، نیروهای آگاه ساز و هشدار دهنده به مردم حضور فعالی نداشتند، یا بسیار اندک؛ این بار اما فرصت و شانس و امکانات ارتباطاتی هست که آگاهی لازم را در این باره به مردم منتقل کنیم.

جنبش یا جنبش‌ها

این بار تاکید باید بر ساختن یک هویت طبقاتی مشخص برای جنبش یا حتی جنبش‌های جاری در ایران باشد. هیچ ایرادی ندارد که در حالی که جنبش زن، زندگی، آزادی برخی از خواست‌های مدنی و فرهنگی لایه هایی از ساختار اجتماعی را دنبال می‌کند، یک جنبش معیشتی دارای هویت بارز طبقاتی، برای بر هم زدن ساختارهای غارتگر و چپاول گر اقتصادی، سیاسی و اجتماعی شکل گرفته و دنبال شود. واقعیت‌های بارز کنونی ایران از جمله درصد هولناک جمعیت «زیر خط فقر مطلق» و اکثریت مطلق «زیر خط فقر» بیانگر نوع جنبشی است که بخش قابل توجهی از جامعه در جستجوی آن است تا مطالبات خویش را از طریق آن بیان دارد.

این جنبش‌های موازی می‌توانند هر جا که منافع مشترکی دارند به یکدیگر نزدیک و کارهایی را به صورت همسو و حتی هماهنگ به پیش برند و یکدیگر را تقویت و تکمیل کنند. مهم این است که تفکیک ماهیت اجتماعی آنها به عنوان یک امر طبیعی و در عین حال ضروری مورد توجه قرار گیرد؛ مهم این است که به سوی حرکت «همه با همی» و «توده وار» و «بی هویت» نرویم.

با روشن شدن چارچوب‌های اجتماعی و هویت طبقاتی هر جنبش، نیروهای اجتماعی بر اساس دغدغه‌ها و منافع و مطالبات خویش جذب آنها شده، آنها را تقویت می‌کنند و به سوی یک رقابت سالم و سازنده و مفید برای دستیابی به اهدافشان حرکت می‌کنیم. بدیهی است که در این میان، هر جنبشی که از هدفی روشنتر، استراتژی دقیق تر، سازماندهی قویتر و رهبری واقعگراتر برخوردار باشد، نیروهای اجتماعی وسیع تری را با خود همراه کرده و دست بالا را در ساختار جدید قدرت بعد از براندازی خواهد داشت. این شکل بندی جنبش‌های اجتماعی موازی در واقع ترسیم کننده‌ی پیش زمینه‌های رقابت‌های سالم دمکراتیک فردا در یک ایران آزاد خواهند بود. آن چه اهمیت دارد پرهیز از حرکت‌های مجهول الهویه‌ی «همه با همی» است که امکان استقرار جریان‌های شارلاتان، وابسته و عوام فریب را فراهم می‌کنند.

بنابراین بد نیست از همین ابتدای سال ۱۴۰۲ در شعارها و فعالیت‌های مبارزاتی خود، بدون ترس و واهمه، به موضوع «تعیین هویت طبقاتی» و چارچوب‌های روشن و شفاف در این باره برای جنبش یا بهتر است، بگوییم برای جنبش‌های اعتراضی جاری و در حال ظهور آماده بوده و تلاش کنیم.

بدیهی است که در این میان بروز برخی از رویدادها مانند حمله‌ی نظامی و جنگ، بروز قحطی و جنگ آب، فروپاشی ناگهانی حاکمیت به دلیل بحران اقتصادی، شورش‌های کور و امثال آن می‌توانند ضرورت‌های «مقطعی» برای تاکید بر همبستگی گسترده‌ی ملی در جهت «حفظ تمامیت ارضی»، «حفظ وحدت ملی» ایران زمین و مبارزه با هرگونه دخالت ورزی خارجی و مقابله با هرگونه گرایش تجزیه طلبانه را در دستور کار قرار دهند. اما در نبود این شرایط استثنایی نباید قواعد شناخته شده و تجربه شده‌ی جنبش‌های اجتماعی را از یاد ببریم. آزموده را آزمودن خطاست. انتخاب با ماست.#

ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
برای دنبال کردن برنامه های تحلیلی نویسنده به وبسایت تلویزیون دیدگاه مراجعه کنید: www.didgah.tv 
جهت اطلاع از نظریه ی «بی نهایت گرایی» به این کتاب مراجعه کنید:
«بی نهایت گرایی: نظریه ی فلسفی برای تغییر» www.ilcpbook.com
آدرس تماس با نویسنده: korosherfani@yahoo.com
توییتر:@KoroshErfani
 

leave a reply

این سایت از اکیسمت برای کاهش هرزنامه استفاده می کند. بیاموزید که چگونه اطلاعات دیدگاه های شما پردازش می‌شوند.

> <<

Didgah.tv

خبرهای مهم

19 آوریل 2024 5.34 ب.ظ

به این ترتیب، باید احتمال داد که زوج سرمایه داری-صهیونیسم به عنوان سرطانی در 1) فاز آخر 2) بدخیم 3) بدون درمان 4) در بدنی ضعیف وبی جان و 5 ) نزد بیماری روحیه باخته، کار بشریت، تمدن و حیات را در کره…

26 آوریل 2024 7.54 ب.ظ

اما اگر دیر بجنیم، هیولایی به اسم صهیونیسم که در حال حاضر مغز هیولای بزرگتری به اسم سرمایه داری را هک کرده است و آن را به ماشین احمق انسان کشی تبدیل کرده، جهان و بشریت را به سوی نابودی و انقراض…

14 آوریل 2024 9.59 ب.ظ

یک بار باید همت کنیم و رژیم ضد بشری و ضد ایرانی دست نشانده ی صهیونیسم را که از سال 57 به تامین منافع اسرائیل مشغول است پایین بکشیم و ایرانمان را از سلطه ی لندن و تل آویو و مثلث مامور آنها، آخوند-پاسدار-بازاری…

12 آوریل 2024 10.04 ب.ظ

یا جامعه ی مدنی اسرائیل در آن جا و بخش آگاه مردم ایران در این جا دست به حرکتی مهم و نجات بخش می زنند و یا سرنوشت هر دو در دست سایکوپت های آدمخوار تروریست ضد بشر تباه خواهد شد.

05 آوریل 2024 8.59 ب.ظ

نگارنده باردیگر در راستای هشدارهای پیشین خود از تمامی ایرانیان به خواب رفته، خود را به خواب زده و یا علاقمند به خواب می خواهد که صدای کر کننده ی پای هیولایی که به سوی کشورمان روان شده را بشنوند.…

05 آوریل 2024 12.29 ق.ظ

برای صهیونیست های کابینه ی نتانیاهو جنگ ضروری حیاتی است، اما نه برای فردا، امروز، حالا. هشیار باشیم! دشمنان بشریت دست به کار شده اند و اگر متوجه وخامت اوضاع نشویم کار انسان روی سیاره ی زمین…

30 مارس 2024 9.44 ق.ظ

در سایه ی این نکات بدیهی است که سال 1403 خورشیدی می تواند برای نیروهای سیاسی واقع بین و عمل گرا سالی متفاوت از چهل سال حرف و سخن و گفتگوگرایی بی حاصل باشد.

22 مارس 2024 9.24 ب.ظ

اینک بر ما ایرانیان است که با درک این ریزه کاری های لازم و ضروری تصمیم بگیریم آیا می خواهیم به چنین نوع از کار جدید اجتماعی و سیاسی بپیوندیم و منشاء تغییر برای شرایط نابسامان کشور عزیزمان ایران…

20 مارس 2024 1.04 ق.ظ

ما از همه ی ایرانیانی که چنین نگاهی به تغییر و تحول در ایران وضرورت کار منظم سازمان یافته برای آن را دارند دعوت میکنیم که به حزب ما بپیوندند تا در مسیر استقرار «زندگی انسانی  جمهوری ایرانی»…