اخبار

پیشنهاد انحلال اسرائیل و ادغام آن در کشور فلسطین دمکراتیک

اگر ایده ای در ابتدا عجیب به نظر نرسد امیدی به آن نیست. (آلبرت انیشتن)

“If at first the idea is not absurd, then there is no hope for it.” ― Albert Einstein

به تدریج که کشتار و قتل عام بی رحمانه ی مردم مظلوم فلسطین در نوار غزه همراه با تخریب گسترده ی این منطقه به سوی اوج می رود و جنون رهبران صهیونیست اسرائیل آشکارتر می شود، چند گزاره خود را با تردید کمتری برجسته می سازند:

۱    صلحی میان اسرائیل و فلسطین در کار نخواهد بود.

۲    کینه ورزی و نفرت میان این دو نه تنها کاهش نیافته بلکه افزایش خواهد یافت.

۳    صلح پایداری در خاورمیانه وجود نخواهد داشت.

۴    جهان می رود که به طور جدی در خطر یک جنگ بزرگ منطقه ای و جهانی قرار گیرد.

نکاتی از این دست امیدهای کاذب متعارف پیشین را سست یا باطل ساخته و راه را برای بازاندیشی دگرواره ی واقعیت ها باز می کند. در این دوباره فکر کردن به موضوعات است که باید از کلیشه های سابق گریز زده و بسترهای تازه ای را برای یافتن راه حل های بدیع و خلاق به کار گیریم. راه حل هایی که مطرح کردنشان البته سنت شکنی و جسارت فکری می خواهد.

قلب اصلی موضوع: موجودیت اسرائیل

حضور و حیات کشوری به اسم اسرائیل در جغرافیای تاریخی خاورمیانه را می توانبا قدری مسامحه و با الهام از علم پزشکیبه جراحی «پیوند عضو» (Organ transplantation) تشبیه کرد. در این عملکه البته انواع مختلف داردعضوی از بیرون را به بدن بیمار پیوند می زنند؛ بعد از جراحی، ممکن است بدن آن را جذب کرده و سازگاری نشان دهد. اما در برخی موارد، با پدیده ی «رد پیوند» (Rejection) مواجه می شویم. رد پیوند («وازنش») زمانی رخ می دهد که یا عضو از خود توان سازگارسازی با بدن را نشان نمی دهد و یا از آن سوی، بدن نمی تواند خود را با حضور و عملکرد عضو پیوند خورده منطبق سازد. در بسیاری از نمونه ها، آن چه سبب پس زدن پیوند می شود همانا سیستم ایمنی بدن است که عضو جدید را برای حیات تمامیت ارگانیزم به مثابه یک خطر تشخیص داده و به آن حمله ور می شود تا خطر را دفع کند.

وقتی به پیدایش اسرائیل، به عنوان بخش اصلی توطئه ی مافیای صهیونیسم جهانی، برای ساختن یک پایگاه در قلب خاورمیانه ی دارای اصالت تاریخی شرقی، عربی و اسلامی، مراجعه می کنیم می بینیم که به طور حیرت آوری شباهت به فرایند یک عمل پیوند عضو دارد، اما بدون بررسی، پیشآزمایش (Pretests) و مطالعه ی شانس سازگاری بدن با عضو انجام شده. یادآور شویم که برای دهه ها صهیونیست هایی مانند تئودور هرتصل بنیانگذار این جریان، به دنبال یافتن نقطه ای برای عملیاتی کردن پروژه ی صهیونیسم بودند. در اواخر قرن نوزده و اوایل قرن بیستم آنها از رهبران کشورهای استعمارگر اروپایی می خواستند کشوری یا منطقه ای را در جایی از مستعمرات خود به یهودیان بدهند تا در آن تجمع کنند. در تاریخ می بینیم نام کشورهایی مانند «اوروگوئه» یا «آرژانتین» و حتی «آفریقای جنوبی» مطرح شده است. اما در نهایت، صهیونیست معروف بریتانیایی به اسم آرتور بالفور در زمانی که پست وزارت خارجه ی بریتانیا را به دست می آورد، به بارون والتر روتچیلد، رهبر صهیونیست های بریتانیا وهمکاران خود پیشنهاد سرزمین «فلسطین» را، که آن زمان از پوشش امپراطوری عثمانی در طی جنگ جهانی اول درآمده و به دست استعمار بریتانیا افتاده بود، می دهد.

از آن زمان (1917( به این سو، اتاق های فکر صهیونیسم شروع به کار روی پروژه غصب و اشغال سرزمین فلسطین می کنند:

.    مورخان و رهبران مذهبی برای این پروژه آیه های تورات و سفارش های اکید خود خدا و امثال آن را جعل و پخش می کنند. (یهودیان ارتدکس مانند یهودیان حردی این تلاش ها را جعلی، قلابی، حقه بازی و باعث آبروریزی یهودیت معرفی کرده اند.)

.    شبکه ی مالی صهیونیسم به ویژه در آمریکا و بریتانیا شروع به تهیه ی پول و پشتوانه ی مالی برای اجرایی کردن طرح اشغال سرزمین فلسطین می کنند.

.    واحدهای اجرایی (مانند آژانس یهودJewish Agency) شروع به شناسایی اقلیت های یهودی در سراسر جهان و تشویق و یا هل دادن آنها و تامین مالی هزینه ها برای مهاجرت به سرزمین فلسطین می کنند.

.    واحدهای عملیاتی در محل با همدستی بریتانیا و پشتوانه ی مالی وارد فلسطین شده و شروع به شناسایی وخرید زمین های فلسطینی می کنند.

.    همین واحدها با ایجاد شهرک های یهودی نشین آنها را متجمع و سازماندهی کرده و آموزش نظامی می دهند و برایشان اسلحه و مهمات تهیه می کنند.

با بروز جنگ جهانی دوم، صهونیست ها میلیون ها یهودی جنگ زده را نیز از اروپا به سوی فلسطین راهی می کنند و بریتانیاکه ارزش اقتصادی و سیاسی طرح صهیونیست ها را برای آینده منافع خود در منطقه درک کرده استبه آنها یاری می دهد.

با پایان جنگ جهانی دوم، صهیونیست ها مطمئن هستند که نیرو، پشتوانه ی مالی و سیاسی، مهمات و اسلحه و جمعیت کافی دارند تا بتوانند کودتای تبهکارانه ی خود را در فلسطین آغاز کنند. واحدهای تروریستی صهیونیست ها (نیروهای شبه نظامی هاگانا و امثال آن) شروع به ترور افسران و سربازان بریتانیایی و نیز شخصیت های برجسته ی فلسطینی می کنند. به این ترتیب می بینیم که صهیونیسمِ اسرائیل، بنیان گذار، مخترع و پدرخوانده ی تروریسم مدرن در جهان است.

با حمله های تروریستی صهیونیست ها به نیروهای بریتانیا در فلسطین این نیروها خاک آن کشور را ترک می کنند و در سال 1948 کشور مستقل اسرائیل در قالب کودتای اشغالگرانه ی صهیونیستی اعلام می شود.

از این مرحله به بعد، اعراب ساکن فلسطین و سایر کشورهای عرب منطقه، به مثابه بدنی که یک عضو نخراشیده و نخواسته را با جراحی حقه و ترور و تفنگ به آن پیوند اجباری زده باشند شروع به واکنش/وازنش می کنند. اولین وازنش ها (Rejection) از همان روزهای اول اعلام این پیوند کودتایی، یعنی تشکیل کشور اسرائیل، آغاز می شود و تاریخ هفت و نیم دهه ای نشان می دهد که این وازنش تا همین اکتبر 2023 ادامه یافته است. آری، بدن متشکل از ملت ها و ساکنان واقعی و تاریخی خاورمیانه در حال پس زدن این عضو به زور پیونده شده هستند.

رد عضو صهیونیستی توسط پیکر اعراب

تمامی جنگ ها ونزاع ها و اختلافات و کشتارهای صورت گرفته در این 75 سال گذشته در خاورمیانه (جنگ 1948، جنگ 1967، جنگ 1973 و کشتارهای دیریاسین، خان یونس، صبرا و شتیلاتا همین کشتارگاه کنونی غزه) چیزی نیست جز نمایش بارز و مشخص این رد عضو. این وضعیت هولناک خون و خونریزی، که معادل وازنش عضو ناخواسته است را هم پایانی نیست مگر این که یکی از این دو اتفاق بیافتد؛ درست مانند مثال های پزشکی:

.    یا باید عضو پیوندناخوره و رد شده را از بدن بیرون کشید،

.    یا اصرار بر نگه داشتن آن، سبب مرگ کل بدنو از جمله آن عضوخواهد شد.

نخست بگوییم که دومین راه حل، همان نابودی کل خاورمیانه در یک جنگ سراسری منطقه ای است که با خود خطر جدی و حتمی تبدیل شدن به یک جنگ فرامنطقه ای، جهانی و نابودساز بشریت را خواهد داشت. اصرار بر بقای اسرائیل در روایت کنونی خویش یعنی آن که قرار باشد 450 میلیون نفر غیر صهیونیست در کشورهای مختلف منطقه ی خاورمیانه بمیرند و نابود شوند تا این عضو طرد شده ی چند میلیونی بتواند باقی بماند. چنین سناریویی برای متحقق شدن و ممکن شدن قدری سخت است. درجازدن 75 ساله ی اسرائیل در تصرف و کنترل و از میان بردن جمعیت اندک یک باریکه ی 360 کیلومتر مربعی مانند نوار غزه نشان می دهد که آرزوی نابودی خاورمیانه را شاید صهیونیسم و خدای قلابی آن به گور تاریخ ببرند.

اما برگردیم به راه حل نخست، یعنی بیرون کشیدن عضو طرد شده توسط بدن، که راه حلی متین و منطقی به نظر می رسد. اسرائیل با عملکرد تجاوزگرانه، وحشیانه و اشغالگرانه ی خود در طول 75 سال نشان داده است که استحقاق و شایستگی «همزیستی مسالمت آمیز» (peaceful coexistence) با ساکنان تاریخی منطقه ی خاورمیانه و صاحبان واقعی تمامی سرزمین هایی که بر اساس اشغالگری مطلق امروز اسرائیل نام گرفته است را ندارد. نشان داده که یک مجموعه ی جنگ طلب، دروغگو، ضد اخلاق، توطئه گر، تروریست، جنگ افروز، خرابکار و کودک کش است که هیچ پیوندی، از دور یا نزدیک با فرهنگ و تاریخ کهن و غنی منطقهکه فراموش نکنیم همان « میان رودان» (بین النهرین) یا زادگاه تمدن بشری استندارد. جمع تبهکاری آمده و خود را به زور آمریکا و بریتانیا و اروپای استعمارگر و ترور و کشتار و اشغالگری در این مجموعه ی تاریخی چپانده و با جعل تاریخ و روایت های هزل و باطل مذهبی برای خویش پیشینه ی قلابی تاریخی در این منطقه درست کرده است تا اشغالگری جنایتکارانه ی استعماری و غارتگرانه اش را توجیه کند.

در این میان البته اسرائیل سعی کرده با مستقر کردن یک رژیم دست نشانده در تهران در سال 1357 و آتش افروزی از پشت جبهه ی دشمنانش، کشورهای عرب را از خصومت با خود به دوستی اجباری با خویش وادار سازد. اما این روش حقه بازی و شارلاتان گری مشترک تل آویو و تفاله آن تهران نیزکه به قیمت هستی تاریخی ملت ایران تمام شده استنتوانسته در طول بیش از 45 سال جز دو کشور دارای سایز چند زمین فوتبال، یعنی بحرین و امارات متحده ی عربی راآن هم با فشار عظیم غول آمریکا بر آنهابه یک نمایش رو حوضی روابط شبه متعارف دیپلماتیک با این مجموعه ی اشغالگر و خونریز نزدیک سازد. امری که در همین ماجرای کشتار مردم غزه سست بودن و پا در هوا بودن خود را به نمایش گذاشت.

جهان و مردم عرب بعد از 75 سال با تمام وجود در جریان قتل عام تاریخی مردم غزه در اکتبر 2023 نفرت عمیق خویش را از این تمامیت تخریبگر و کودک کش به نمایش گذاشتند. از آن سوی، در سراسر جهان نیز این ابراز نفرت مردمی، همه ی دولت ها و حکومت ها را متعجب ساخته است، حتی در قلب لندن و پاریس. گویی جهان تا فرصت می یابد تنفر ریشه دار و عمیق و حل نشدنی خود را نسبت به دروغ گو ترین، شارلاتان ترین و آدمکش ترین مجموعه ای که به نام صهیونیسم اسرائیل معروف شده است ابراز می دارد

به این ترتیب، عَدو در حال سبب خیر شدن است. اسرائیلی های عاقل و فهمیده در حال دریافتن این نکته هستند کههمان طور که یهودیان باورمند ضد صهیونیست یک عمر است می گوینداین مجموعه ی مصنوعی و زورکی که صهیونیست ها به اسم کشور به آنها قالب کرده اند هیچ چیز از امنیت و صلح و شرایط حیاتی یک کشور عادی را ندارد و نخواهد داشت. بسیاری از آنها که دو تابعیتی و دو پاسپورتی هستند در حال فرار جمعی به کشورهای اصلی خود می باشند. جالب این که آمار یهودیانی که از آغاز عملیات شارلاتانیسم صهیونیستی و تشکیل کشور اسرائیل خاک آن را ترک کرده و به مهاجرت معکوس (یریداYerida) دست زده اند پیوسته رو به افزایش بوده است به نحوی که در سال 2008 جمعیتی معادل 700هزار نفر از کسانی که تابعیت اسرائیل را داشته در بیرون از خاک اسرائیل زندگی می کرده اند. باقی اسرائیلی ها نیزاگر عقل و خرد و واقع بینی داشته باشنددر خواهند یافت که ادامه ی حیات عادی در شبه کشوری تا این حد مسئله ساز و مسئله دار به اسم اسرائیل در مجموعه ای که اینک، با انسان کشی تاریخی غزه، برای صد سال آینده از نفرت اعراب و مسلمانان و جهانیان نسبت به آن انباشته شده است، امری غیرقابل تحقق خواهد بود.

این را تمامی دولت های بزرگ و کوچک جهان نیز باید دریابند که به طور کلی وجود اسرائیل در شکل فعلی خود خطری مداوم و فزاینده برای صلح و آینده ی جهان است و باید برای بیرون کشیدن این عضو به زور پیوند خورده ی رد شده از جانب پیکر خاورمیانه و جهان عرب براساس یک اجماع بین المللی کاری کرد. با وجود اسرائیل جهان هرگز رنگ صلح به خود نخواهد دید؛ اسرائیل یک کشور مسئله دار نیست یک مجموعه ی مسئله ساز است. قربانیان نخست آن یهودیان، بعد فلسطینیان، سپس مردم خاورمیانه و در نهایت، کل جهان هستند.

راه حل عاقلانه:

این جاست که می ببینیم راهکار پیشنهادی ترکیب شدن دو کشور اسرائیل و فلسطین در یک دیگر و تبدیل شدن به یک کشور واحد فلسطین با پذیرش و حضور یهودیان سابق اسرائیلی در آن بسیار منطقی و مفید جلوه می کند. فراموش نکنیم که انحلال اسرائیل در خاورمیانه به معنای محو اسرائیلی ها از خاورمیانه نیست؛ همان طور که اینک عرب های اسرائیلی وجود دارند، در این راه حل پیشنهادی نیز یهودیان فلسطینی وجود خواهند داشت. اما، برخلاف عرب های اسرائیلی که شهروندان درجه دو محسوب می شوند، یهودیان فلسطینی می توانند شهروندان دارای حقوق مساوی با اعراب فلسطینی باشند.

تحقق این راهکار که بوی عقلانیت و انسانیت و واقع بینی از آن برمی خیزد نیاز به از بین بردن سلطه ی صهیونیسم از اسرائیل دارد. برای این منظور باید یهودیان ضد صهیونیست به همراه جامعه ی مدنی اسرائیل و شهروندان فلسطینی اتحادی را تشکیل دهند که با پشتیبانی جهانی و بین المللی، طرح انحلال اسرائیل و استقرار دولتملت فلسطینی واحد متشکل از اعراب، یهودیان، مسیحیان و مسلمانان را در کشور آینده فلسطین تدارک ببیند. ادغام اسرائیل در فلسطین دمکراتیک و حقوق بشرمحور هوشمندانه ترین راه برای نجات جهان از دست هیولای صهیونیسم و خطرات آن برای کل بشریت است.

این گونه بوده است که سیاه ترین دوران تاریخ همیشه می توانند نوید جهان روشن تری را بدهند. چنان چه دیدیم، جهان پس از عبور از تیرگی هزار ساله ی قرون وسطی به روشنایی «نوزایش» (رنسانس) و با گذر از نکبت و سیاهی نازیسم و فاشیسم، به دنیایی به نسبت بهتر دست یافت که در آن، استقرار حقوق بشر و حقوق بین الملل مانع از تکرار بسیاری از جنایت های بالقوه شدند. اینک نیز باید این دوران سیاه و نکبت بار جنایت های صهیونیسم و تفاله های آن، مانند حماس و رژیم ایران را، به سوی پایان بریم تا از دل آن، تمامی ساکنان خاورمیانه بتوانند در ورای مذهب و نژاد و زبان و ملیت خود، در کنار هم در صلح و صفا زندگی کنند. فلسطین دمکراتیک آینده با ادغام (integration) اسرائیلی های سابق یک ضمانت برای صلح در خاورمیانه خواهد بود.

یادآور شویم که عربستان از ایده ی ادغام اسرائیل در قالب یک «خاورمیانه یکپارچه و متحد مانند اروپای متحد» سخن گفته بود که در آن «شکوفایی فلسطین» و «پیشرفت اسرائیل» تامین خواهد شد. اما این رویای عربستان بسیار دور از واقعیت نگاه مردم جهان عرب نسبت به اسرائیل به عنوان یک دولت غاصب و اشغالگر است. حتی این رویای سطحی گرایانه و غیرمردمی رهبران عربستان نیز با آن چه از هفتم اکتبر در جریان است به کابوس تبدیل شد. این جاست که می بینیم به قول یک وزیر خارجه ی پیشین اسرائیل، آبا اِبان، در سال 1973 «اعراب و اسرائیلی ها هرگز فرصتی برای از دست دادن فرصت ها از دست نمی دهند» معنا پیدا می کند. این فقط در نچسب بودن (وازنش) وصله ی اسرائیل به پیکر خاورمیانه است که باید راز چرایی از دست دادن فرصت های مختلف برای صلح و همزیستی را از نزدیک به نیم قرن اخیر، بعد از جنگ 1973 به این سو، دریافت. وقتی عضو به ساختاری به بدن پیوند نمی خورد تلاش های کاذب دیگر جواب نمی دهد.

از همین روی، پیشنهاد ادغام اسرائیل و قرار گرفتن اسرائیلی ها در مقام عنوان شهروندان تمام عیار در فلسطین دمکراتیک واحد، آن تابلو روشن و درخشانی است که یک بار برای همیشه به حضور و سلطه ی اهریمنی صهیونیسم جنگ افروز در این منطقه خاتمه داده و هم شهروندان مغزشویی شده و دربند اسرائیلی را از قیمومت سایکوپت های شارلاتان صهیونیست مانند لیکودی ها و نتانیاهو رها می سازد و هم فلسطینی های تحت اشغال و آدمکشی صهیونیست ها را. هیچ چیز برای درک عقب افتادگی صهیونیست های حاکم بر اسرائیل در حال حاضر بهتر از صحبت های نخست وزیر سایکوپت آن بنجامین نتانیاهو نیست، آن جا که در جریان درگیری های کنونی گفت: « خاورمیانه را در چارچوب جنگ با حماس تغییر خواهیم داد.» با بازگشت به مثالی که برای رد عضو پیوندی گفتیم، صحبت های این اهریمن به معنای آن است که چون بدن خاورمیانه نمی تواند پذیرای ما عضو تحمیلی باشد و اسرائیل را طرد می کند، ما بدن را طوری تغییر می دهیم که حضور نخواسته و نپذیرفته ی ما را تحمل کند. این حرف اگر گویای اوج یک خودخواهی بیمارگونه و خطرناک نیست، چیست؟ توماس فریدمان، سر مقاله نویس یهودی نیویورک تایمز درباره ی نتانیاهو به آمریکا هشدار داده و می گوید که آن چه او می کند نه برای اسرائیل بلکه «برای منافع شخصی اش از جمله فرار از زندان به خاطر اتهامات فساد» است. به یاد داشته باشیم که مجمع عمومی سازمان ملل در سال 2022 برای نزدیک به 200 کشور روی کره ی زمین 13 قطعنامه ی محکومیت صادر کرده و برای یک مملکت بناشده به دستور و اراده ی خدا و طرح صهیونیست ها یعنی اسرائیل به تنهایی 15 قطعنامه. همین رقم برای 2015 تا 2022 برای کره ی زمین 68 مورد بوده است و برای دسته گل صهیونیسم به تنهایی 140 قطعنامه. در کجا قرار است که بیدار شویم و دریابیم که خانه ای که درست بنا نشده است با وصله و پینه ی هفتاد و پنج ساله هم دوام نمی آورد؟

نتیجه گیری:

نگارنده یاد آور می شود که چنین راه حلییعنی انحلال اسرائیل صهیونیسمی و ادغام شهروندان اسرائیل در یک کشور واحد با فلسطینی هاممکن است در نگاه اول رادیکال به نظر رسد، اما فراموش نکنیم چنین ایده ای هم ممکن است و هم ضروری؛ یادمان باشد که کره ی زمین پیش از تاسیس اسرائیل به دور خورشید می چرخید و پس از انحلال این پدیده ی دردسرساز و ادغام شهروندان آن در یک فلسطین واحد نیز به گردش خود به دور خورشید ادامه خواهد داد. این ایده ای است انقلابی و نجات بخش، به همین دلیل، باید برای آن در پی جذب نیرو در هر دو اردوگاه اسرائیلی و فلسطینی باشیم تا هسته ی مرکزی این طرح را کلید بزنند و سپس، تمامی نیروهای مردمی و در درجه ی اول یهودیان آگاه در سراسر جهان می توانند به یاری چنین طرحی بشتابند. پایه ی فکری این طرح همان «انسان مداری» (Humanism) است که برای جان و کرامت انسان بالاترین ارزش را، در ورای دین و قوم و نژاد و ملیت و زبان، قائل می شود. انسان مداری باید زیربنای طرح ادغام اسرائیل در فلسطین واحد و دمکراتیک عربیعبری باشد. جامعه ی مدنی اسرائیل و نیروهای مترقی فلسطینی باید با ایجاد یک «شبکه ی کوشندگان برای ادغام اسرائیل در فلسطین» به سازماندهی گسترده ی داخلی، منطقه ای و بین المللی برای جذب پشتیبان در این راستا تلاش کنند. ما ایرانیان درد مردم اسیر صهیونیسم اسرائیل را خوب می فهمیم چرا که هر دو قربانی یک پدیده هستیم: افراطی گرایی مذهبی قلابی برای غارت و آدمکشی و تامین شکم و زیر شکم.

فقط به این گونه است که خواهیم دید فلسطینی ها و اسرائیلی هایی که در واقعه ی هفتم اکتبر کشته شده اند و همچنان کشته خواهند شد، جان خود را بیهوده هدر نداده اند و این جنایت توانسته آغازگر پاکسازی اسرائیل و خاورمیانه از جنون صهیونیسم آدمخوار و آغاز برادری اسرائیلی و فلسطینی برای ساختن کشوری واحد، دمکراتیک، پیشرفته و زندگی در صلح و صفا در کنار هم باشد.

همان طور که نقل قول ابتدای نوشتار را از دانشمند یهودی آلبرت اینتشتن آورده ام، نباید از طرح ایده هایی که در ابتدا عجیب و غریب و سخت به نظر می رسند هراس داشت. مغزهای یخ زده فقط با حرارت اندیشه های نو است که آب می شود. جرات کنیم و اطمینان داشته باشیم که راه حلی که دو ستون پایه ای آن انسانیت وعقلانیت باشد هرگز شکست نخواهد خورد. شدنی است اگر بخواهیم. انتخاب با ماست.#

_________________________________________

برای دنبال کردن برنامه های تحلیلی نویسنده به وبسایت تلویزیون دیدگاه مراجعه کنید: www.didgah.tv 

جهت اطلاع از نظریه ی «بی نهایت گرایی» به این کتاب مراجعه کنید:

«بی نهایت گرایی: نظریه ی فلسفی برای تغییر» www.ilcpbook.com

آدرس تماس با نویسنده: korosherfani@yahoo.com

توییتر:@KoroshErfani

leave a reply

این سایت از اکیسمت برای کاهش هرزنامه استفاده می کند. بیاموزید که چگونه اطلاعات دیدگاه های شما پردازش می‌شوند.

> <<

Didgah.tv

خبرهای مهم

19 آوریل 2024 5.34 ب.ظ

به این ترتیب، باید احتمال داد که زوج سرمایه داری-صهیونیسم به عنوان سرطانی در 1) فاز آخر 2) بدخیم 3) بدون درمان 4) در بدنی ضعیف وبی جان و 5 ) نزد بیماری روحیه باخته، کار بشریت، تمدن و حیات را در کره…

26 آوریل 2024 7.54 ب.ظ

اما اگر دیر بجنیم، هیولایی به اسم صهیونیسم که در حال حاضر مغز هیولای بزرگتری به اسم سرمایه داری را هک کرده است و آن را به ماشین احمق انسان کشی تبدیل کرده، جهان و بشریت را به سوی نابودی و انقراض…

14 آوریل 2024 9.59 ب.ظ

یک بار باید همت کنیم و رژیم ضد بشری و ضد ایرانی دست نشانده ی صهیونیسم را که از سال 57 به تامین منافع اسرائیل مشغول است پایین بکشیم و ایرانمان را از سلطه ی لندن و تل آویو و مثلث مامور آنها، آخوند-پاسدار-بازاری…

12 آوریل 2024 10.04 ب.ظ

یا جامعه ی مدنی اسرائیل در آن جا و بخش آگاه مردم ایران در این جا دست به حرکتی مهم و نجات بخش می زنند و یا سرنوشت هر دو در دست سایکوپت های آدمخوار تروریست ضد بشر تباه خواهد شد.

05 آوریل 2024 8.59 ب.ظ

نگارنده باردیگر در راستای هشدارهای پیشین خود از تمامی ایرانیان به خواب رفته، خود را به خواب زده و یا علاقمند به خواب می خواهد که صدای کر کننده ی پای هیولایی که به سوی کشورمان روان شده را بشنوند.…

05 آوریل 2024 12.29 ق.ظ

برای صهیونیست های کابینه ی نتانیاهو جنگ ضروری حیاتی است، اما نه برای فردا، امروز، حالا. هشیار باشیم! دشمنان بشریت دست به کار شده اند و اگر متوجه وخامت اوضاع نشویم کار انسان روی سیاره ی زمین…

30 مارس 2024 9.44 ق.ظ

در سایه ی این نکات بدیهی است که سال 1403 خورشیدی می تواند برای نیروهای سیاسی واقع بین و عمل گرا سالی متفاوت از چهل سال حرف و سخن و گفتگوگرایی بی حاصل باشد.

22 مارس 2024 9.24 ب.ظ

اینک بر ما ایرانیان است که با درک این ریزه کاری های لازم و ضروری تصمیم بگیریم آیا می خواهیم به چنین نوع از کار جدید اجتماعی و سیاسی بپیوندیم و منشاء تغییر برای شرایط نابسامان کشور عزیزمان ایران…

20 مارس 2024 1.04 ق.ظ

ما از همه ی ایرانیانی که چنین نگاهی به تغییر و تحول در ایران وضرورت کار منظم سازمان یافته برای آن را دارند دعوت میکنیم که به حزب ما بپیوندند تا در مسیر استقرار «زندگی انسانی  جمهوری ایرانی»…